پژوهشگر تاریخ: کاپیتولاسیون غیرت ملی امام خمینی(ره) را برانگیخت
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۵۸۸۲۹
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، ۴ آبانماه سالروز یکی از اتفاقات تلخ در تاریخ معاصر ایران است. پهلویها که سالیان سال با شعارهای ملیگرایانه، خود را احیاگر عظمت باستانی ایران معرفی میکردند در چنین روزی با پذیرش کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی بیگانگان در کشور؛ عملاً دست آنها را در ایران باز گذاشتند تا هر کاری که میخواهند انجام دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قزلایاق در ابتدا گفت: سلطنت محمدرضا پهلوی از دورهای به بعد وابستگی خود به دولتهای غربی را افزایش داد. در این بین کودتای ۲۸ مرداد در سال ۳۲ یک نقطه عطف بود که پس از آن محمدرضا پهلوی با سرکوب نیروهای سیاسی مذهبی و ملی سعی کرد بحران مشروعیت سلطنت خود را با پناه بردن به انگلیسیها و آمریکاییها به لطفشان بار دیگر بر تخت حکومت تکیه زده بود جبران کند. پس از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا سعی کرد تا اخذ برخی سیاستها جلوی نفوذ کمونیسم و در پی آن شوروی در کشور را بگیرد. یکی از این اقدامهای بلوک غرب ایجاد و تقویت ساواک بود تا از این طریق گروههای چپ را شناسایی و خنثی کند. همچنین کمک تسلیحاتی به شاه برای افزایش نیروی نظامی در برابر بلوک شرق هم از دیگر اقدامات آمریکاییها بود.
ایمان حسین قزلایاق
وی افزود: اما پس از روی کار آمدن «جان اف کندی» آمریکا تصمیم گرفت نفوذش در کشور ایران را از طرق دیگری پیگیر شود و نه فقط از لحاظ امنیتی و نظامی، بلکه از راه و روش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم دایره نفوذش را گسترش دهد. البته این اقدامات با نام استقلال ملی و ظواهر دموکراسیگونه برای پهلوی شکل میگرفت که در اصل همان پیادهسازی تصمیمات آمریکاییها بود. از دهه ۴۰ به بعد هم ما نیز شاهد این اقدامات و اجرای سیاستها هستیم. انقلاب سفید، اصلاحات ارضی، انجمنهای ایالتی و ولایتی و...نمونهای از این سیاستها هستند. این اقدامات با موضعگیری شدید دینداران و مردم ایران مواجه شد و از این پس بود که حضرت امام خمینی به شکل جدیتر وارد صحنه مبارزه شد و رهبری نهضت را به عهده گرفت.
نویسنده کتاب «بازار تهران؛ تحولات سیاسی و انقلابی» اشاره کرد: از این دوره به بعد ارتباط و نزدیکی پهلوی با اسرائیل هم تا حدود زیادی روشن میشود که با اعتراض شدید متدینین و علما همراه شد. امام خمینی از سال ۴۰ تا سال ۴۳ مرتباً در سخنرانی و اعلامیههای خود موضوع وابستگی ایران به آمریکا و اهدا کردن منافع ملی به بیگانه را گوشزد میکردند و نقطه عطف این مسأله که دیگر آستانه صبر امام خمینی را لبریز کرد، موضوع کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی آمریکاییها در کشور بود که غیرت ملی امام را بروز داد.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: کاپیتولاسیون آمریکایی ها امام خمینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۵۸۸۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند. یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022